البته مجرى محترم گفتند: نمايندگان بخشهاى گوناگون. بايد گفت برگزيدگانى از بخشهاى گوناگون؛ چون انتخاباتى انجام نگرفته كه حالا بگوئيم نماينده؛ اما بحمدالله در همهى بخشها، مغزهاى متفكر و شخصيتهاى برجسته حضور دارند و برگزيدگانى از آنها به شكل گلچينى در اين جلسه حاضر هستند. خب، اين مسئلهى اول است؛ اين حاصل شد، و اين جلسه منعكس خواهد شد. اين پيامى است به همه؛ هم به مسئولين دولتى در بخش اقتصاد، هم به فعالين اقتصادى در سرتاسر كشور، هم به آحاد مردم، كه ما امروز بايد به مسئلهى اقتصاد اهتمام بورزيم و بپردازيم.
نكتهى دومى كه تشكيل اين جلسه توانسته و ظرفيت آن را داشته كه تحقق ببخشد و الحمدلله همين هم شد، اين است كه گزارشى از زبان غير دولتىها دربارهى حقايق كشور، پيشرفتهاى كشور، تحركى كه وجود دارد، داده بشود و به سمع و نظر مردم برسد. نه اينكه من معتقد باشم كه بايد دائماً پيشرفتها را گفت؛ نه، نظر من را همه ميدانيد؛ من معتقدم نقاط مثبت و منفى در كنار هم بايد ديده بشود؛ ليكن آنچه كه به نظر من امروز اهميت دارد، اين است كه مردم كشور بدانند كه همت آنها، همت مسئولين، ظرفيتهاى گوناگون عظيم انسانى در كشور چه فرآوردهاى داشته.
اين را من به شما عرض كنم؛ من با مردم مرتبطم؛ مردم اين پيشرفتها را نميدانند. همين چيزهائى كه شما الان اينجا در زمينههاى مختلف گفتيد - كه من خلاصهى اينها را يادداشت كردم و گزارش مشروحش هم انشاءالله تدوين خواهد شد - اينها را اغلب مردم اطلاع ندارند. ما شاهد هستيم كه در كشور كارهاى بزرگى دارد انجام ميگيرد؛ اين افتخارش مال ملت ايران است. افتخار، متعلق به ملت ايران است. اين مردمند كه دارند ميكنند، اين مغزهاى متفكرند كه دارند كار انجام ميدهند، اين شخصيتهاى گوناگون علمى و فنى و عملى و اقدامكنندگان و طراحان هستند كه اين همه افتخارات را در كشور دارند مىآفرينند. ما در بخش توليد، در بخش خدمات، در بخش كشاورزى، در بخش صنعت، در بخش صنايع دانشبنيان و بخشهاى گوناگونى كه اينجا گفته شد، پيشرفتهاى خوبى داشتيم. خوب است كه مردم اينها را از زبان مسئولان بخشهاى گوناگون غيردولتى و كسانى كه وابستگى به دولت ندارند، بشنوند؛ اين، مردم را اميدوار ميكند، خوشحال ميكند.
همهى ما اين را توجه داشته باشيم كه امروز يكى از شگردهاى جنگ روانى دشمنان ملت ايران، نااميد كردن مردم است؛ من به اين نكته توجه دارم، من روى اين مسئله اصرار دارم. ميخواهند نسل جوان ما و نسل فعال ما و عناصر محرك اين كشور را - كه يقيناً يك امتياز ميانگينى نسبت به همهى دنيا دارند - از كار بيندازند؛ يكى از راههايش همين است كه مأيوس كنند، بگويند آقا فايده ندارد، كارى نشده، كارى نميشود.
البته نقاط منفى هم گفته بشود، كمبودها هم گفته بشود، نواقص هم گفته بشود؛ منتها با زبان و لحن علاججويانه. خيلى فرق ميكند لحن بيان در ذكر كمبودها. اين لحن، نااميدكننده و نابودكنندهى همت و تلاش نباشد. بايد احساس بشود كه ما از اين صد درجه، چهل درجه پيش رفتيم؛ براى شصت درجهى ديگر هم زمينه آماده است. البته اين شصت درجه الان مفقود است؛ بيائيد آن را تأمين كنيم. لحن بيان كمبود شصت در مقابل پيشرفت چهل، بايد اينگونه باشد. خب، اين جلسه خوشبختانه اين مقصود را هم برآورده كرد.
من فقط چند تا نكتهى كوتاه را عرض ميكنم. يك مسئله اين است كه ما امسال را «سال جهاد اقتصادى» اعلام كرديم. سياست استكبارى، زمين زدن ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى از راه اقتصاد است. تحريمها گرچه بهانهاش مسئلهى انرژى هستهاى است، اما دروغ ميگويند؛ عامل طرح مسئلهى تحريمها، انرژى هستهاى نيست. شايد يادتان هست، تحريمهاى عمدهاى كه سرآغاز تحريمهاى اين كشور بود، آن وقتى بود كه اصلاً نامى از مسئلهى هستهاى در اين كشور نبود؛ كه حالا آن رقم معروفش كه البته خيلى تحريم مهمى نبود، اما چون معروف است به تحريم «داماتو» - كه كسى به اين نام در كنگرهى آمريكا مطرح كرد و دنبالش را گرفتند - مال وقتى است كه اصلاً مسئلهى انرژى هستهاى مطرح نبود. هدف تحريمها، فلج كردن اقتصادى است. البته اين افتخار را ملت ايران دارد كه سى و دو سال است دارد اين تحريمها را تحمل ميكند.
البته توسعهى تحريمها و تنوع تحريمها در سالهاى اخير بيشتر بوده، ليكن در مقابل توسعه و تنوع فعاليتهاى سازنده در كشور، كوچك و ناچيز است. سى سال پيش كه تحريمها را عليه ما شروع كردند، آن تحريمها ممكن بود عليه ما كارگرتر واقع بشود تا تحريمهائى كه امروز عليه ما دارند تصويب و اجرا ميكنند و همين طور هى وعده هم ميدهند كه بيشترش خواهيم كرد. اين معنايش اين است كه ما در مقابل تحريمها تدريجاً يك حالت ضدضربه پيدا كرديم؛ ميتوانيم به شكلهاى مختلف با تحريمها مقابله كنيم: يا با دور زدن تحريمها - كه شگرد خوب و جالب و ظريفى است و خوب است كه دولت و ملت اين شگرد را به كار ببرند - يا از جهت رو آوردن به ظرفيتهاى درونىاى كه كار بنيادى و زيربنائى است و حتماً بايد انجام بگيرد و تا حالا هم انجام گرفته. پس هدف دشمن، زمين زدن جمهورى اسلامى است؛ يعنى زمين زدن ايران اسلامى؛ يعنى زمين زدن ملتى كه با حضور خود، با پشتيبانى خود، با حمايت خود، اين نظام را تا امروز پيش برده و رشد داده و رونق داده. بنابراين بايستى در مقابلش مجهز بود. جبههى مقابل را بايد شناخت، ابزار و سلاح او را بايد شناخت و ضد آن سلاح را بايد آماده كرد؛ اين جهاد اقتصادى ميخواهد. جهاد يعنى چه؟ هر تحركى اسمش جهاد نيست. تحركى با خصوصياتى اسمش جهاد است. يكى از خصوصيات اين تحرك كه اسمش جهاد است، اين است كه انسان بداند اين در مقابل دشمن است؛ يعنى بداند در مقابل يك حركتِ خصمانه و غرضآلودى است كه دارد انجام ميگيرد. حركتى كه در مقابل يك چنين جهتگيرى خصمانه وجود دارد، يكى از شرائط اصلى جهاد است.
جهت دومى كه در مفهوم جهاد حتماً بايستى ملاحظه بشود، استمرار و همهجانبگى است، هوشمندانه بودن است، مخلصانه بودن است. اينجور تحركى اسمش جهاد است. بنابراين جهاد اقتصادى يعنى حركت مستمرِ همهجانبهى هدفدارِ ملت ايران با نيت خنثىكردن و عقيم كردن تلاش خصمآلود و غرضآلود دشمن.
نكتهى ديگر اين است كه ما در سند چشمانداز - كه يك سند اساسىِ بالادستىِ مهم و مرجع است - براى كشورمان رتبهى اول را در بخشهاى مهم و حياتى و اساسى پيشبينى كرديم؛ بايد به اين رتبه برسيم. خب، ديگران طبعاً نمىايستند تا ما برويم اول بشويم؛ ديگران هم دارند كار ميكنند، تلاش ميكنند. ما شاهد تلاش و تحرك شديد اقتصادى برخى از كشورهائى هستيم كه در همين حوزهى اول شدن ما واقع هستند. البته ما از بعضى از ابزارهائى كه آنها استفاده ميكنند، استفاده نميكنيم و نخواهيم كرد؛ ما نظيفتر و شريفتر و نجيبانهتر حركت ميكنيم؛ اما معتقديم ميشود به آن مرحلهى اول رسيد، اگر سرعت را بيشتر و منضبطتر بكنيم. لذا اين احتياج دارد به جهاد. هم بايد شتاب باشد، هم بايد تدبير باشد تا بتوانيم به اين رتبهى اول برسيم. اين رتبهى اول بودن هم فقط يك هوس نيست كه بگوئيم اول بشويم؛ نه، اين به خاطر اين است كه سرنوشت ملتها امروز به اين وابسته است. اگر يك كشورى نتواند از لحاظ اقتصادى، از لحاظ علمى، از لحاظ زيرساختهاى پيشرفت، خودش را تأمين كند و رشد پيدا كند، بيرحمانه مورد تطاول قرار خواهد گرفت. ما نميخواهيم مورد تطاول قرار بگيريم. دويست سال كشور ما مورد تعرض و تطاول قرار گرفته. ضعف دستگاههاى سلطنتىِ بىعرضهى نالايقِ فاسدِ دنياطلب، و نشاطى كه در طرف مقابل وجود داشت، باعث اين تطاول شد. از سال 1800 انگليسها اولْبار در دستگاه سياسى كشور ما وارد شدند و دخالت كردند و نفوذ كردند و يارگيرى كردند و همراه آنها يا قريب به آنها، بعضى از كشورهاى ديگر اروپائى هم در اين مدت همين كار را كردند. سال 1800 كه اولين سفير انگليس وارد كشور شد - كه از هند هم آمد؛ يعنى آن وقتى بود كه حكومت هند در اختيار انگليسها بود و نايبالسلطنه در آنجا بود - از همان بوشهر كه از كشتى پياده شد، شروع كرد به رشوه دادن و خريدن افراد، و راحت توانست افراد را خريدارى كند. اين همه شاهزاده و امير و اسمهاى دهنپركن، همه در مقابل هداياى اين آقا خاضع و تسليم شدند! روند تطاول دشمنان در اين كشور، از آن زمان شروع شد. اين خاك نرم و خاكريز بىبنياد ملىِ آن روز اجازه داد دشمن نفوذ كند، و نفوذ كردند. ما نميخواهيم ديگر اين ادامه پيدا كند. انقلاب يك سد پولادينى در مقابل اينها درست كرده. ما ميخواهيم اين سد را مستحكمتر كنيم.
به هيچ قيمتى اجازه ندهيم اينها در اقتصاد ما، در فرهنگ ما، در سياست ما، در سرنوشت و مقدرات ما دخالت كنند؛ اين احتياج دارد به اين كه استحكام درونى و داخلى پيدا كنيم. اين استحكام درونى، يكى از پايههاى مهمش «اقتصاد» است. بنابراين اينكه ميگوئيم اول بشويم، به خاطر اين است؛ نه به خاطر اينكه حالا يك هوسى است كه ايران در منطقه اول بشود؛ نه، سرنوشت ملت به اين وابسته است. بنابراين تلاش مستمر، هوشمندانه، مخلصانه و اثرگذار، كه طبعاً همهى ظرفيت كشور هم بايد در آن به كار گرفته شود، در اين زمينه مؤثر است.
ظرفيت كشور، خيلى حقيقت درخشان و مهمى است. ظرفيتهاى كشور، فوقالعاده است. ظرفيت منابع انسانى ما جزو ظرفيتهاى ممتاز در سطح جهان است؛ اين ظرفيت را بايد بالفعل كرد و بايد به كار گرفت؛ ما داريم اين را مشاهده ميكنيم. البته من از چند ده سال قبل ميشنفتم از افرادى كه مطلع بودند - يا از لحاظ علمى، يا از لحاظ تجربهى مشاهدهى بعضى از دستگاههاى علمى دنيا - كه ميگفتند استعداد ايرانىها و ظرفيت فكرى آنها از متوسط دنيا بيشتر است. خب، ما اين را شنيده بوديم؛ بعد در پيشرفت مسائل كشور در دوران انقلاب، اين را داريم تجربه ميكنيم و مىبينيم. حالا به مسئلهى سدسازى اشاره كردند. آنچه كه در مسئلهى سد در كشور اتفاق افتاده، قبل از انقلاب هيچ كس آن را باور نميكرد. حالا ايشان سد را مثال زدند؛ در خيلى از بخشها همين جور است. آنچه كه الان در پيشرفتهاى علمىِ بخشهاى مختلف كشور اتفاق افتاده، يك روزى با قسم حضرت عباس هم براى كسى باوركردنى نبود؛ امروز داريم جلوى چشممان مىبينيم. من اين را بهتجربه و با آشنائى با بخشهاى مختلف دريافتم كه هيچ موردى نيست كه در كشور زيرساخت آن آماده باشد و جوان ما نتواند آن مورد را خلق كند و به وجود بياورد. همهى بخشهاى گوناگون علمى، از ظريفترينها و دقيقترينها تا كلانترينها، اينجور است؛ مگر زيرساختش آماده نباشد. ما در كشور، يك چنين ظرفيت انسانىاى داريم. خب، اين خيلى مهم است.
ظرفيت اقتصادى ما هم خيلى مهم است. من يك وقتى گفتم نسبت معادن و منابع مهم حياتى ما در قبال نسبت جمعيت ما به جمعيت كرهى زمين، بالاتر است. ما تقريباً يك درصد جمعيت كرهى زمين هستيم - كمااينكه كشورمان هم تقريباً يك درصد مجموعهى سطح كرهى زمين است - خب، ما يك درصد منابع حياتى و اساسى را بايد داشته باشيم؛ كه در جاهائى 3 درصد، 4 درصد، 5 درصد داريم. اينها ظرفيتهاى مهمى است، اينها خيلى باارزش است.
همين كمبود آب هم كه در كشور مطرح است و درست هم هست - ما كشور كمآبى هستيم - با طرحهاى علمىِ فنىِ هوشمندانه كاملاً قابل برطرف شدن است؛ كه بعضى از دوستان هم اينجا اشاره كردند، بنده هم قبلاً اين را گفتهام. با يك مقدار مداقه، يك مقدار پيشرفت، در همين زمينه هم كه ما كمبود داريم، ميتوانيم اين كمبود را جبران و برطرف كنيم. بنابراين واقعاً كشور از لحاظ منابع طبيعى هم ظرفيت فوقالعادهاى دارد.
از لحاظ موقعيت جغرافيائى و منطقهاى هم همين جور است. ما جاى حساسى قرار گرفتهايم. همسايگى ما با دو دريا و ارتباط با درياهاى آزاد و منطقهى حساسى كه بين شرق و غرب، يعنى بين آسيا و اروپا وجود دارد - ما در يكى از مهمترين بخش اين منطقهى حساس قرار گرفتهايم - دسترسى ما را به غرب و به شرق فراهم ميكند. اينها همهاش امتيازات است. اينها ظرفيتهاى كشور است؛ بايد اين ظرفيتها را بالفعل كنيم؛ اين احتياج به تلاش دارد.
خب، از دوران بيست سالهى چشمانداز - همين طور كه اشاره شده - حدود يك چهارمش گذشته. يك برنامه، كه برنامهى چهارم توسعه باشد، تمام شده؛ امسال سال اول برنامهى پنجميم. البته در برنامهى چهارم خيلى كارها انجام گرفته. طبق گزارشهائى كه دادند و شنيديد و اين گزارشها درست هم هست، كارهاى بسيار مهمى انجام گرفته؛ ليكن در عين حال برخى از كارها هم هست كه انجام نگرفته و بايد انجام بگيرد. سياستگذارىها درست است. سياستهاى اعلام شده در حوزهى اصلاح الگوى مصرف، سياستهاى كلى نظام ادارى، سياستهاى كلى اشتغال و سياستهاى اصل 44 - اينهائى كه ابلاغ شده - همهاش با هم هماهنگ است. اگر بتوانيم برنامه را بر طبق اين سياستها تنظيم كنيم و پيش ببريم و در عالم واقعيت تحقق پيدا كند، ما خيلى خواهيم توانست از اين ظرفيتى كه اشاره كردم، استفاده كنيم. اين سياستها يك انسجامى را به وجود مىآورد و انسجام لايههاى مختلف تحرك اقتصادى را تأمين ميكند.
البته در برنامهى چهارم، برخى از هدفهائى كه تعيين شده بود، تحقق پيدا نكرد، كه عوامل گوناگونى هم داشته؛ هم مسائل داخلى دخالت داشته، هم مسائل خارجى دخالت داشته. مسئلهى رشد 8 درصدى، يا كاهش بيكارى، يا درصد سرمايهگذارىاى كه تعيين شده بود، يا مسئلهى كاهش تورم - كه من آن روز هم اشاره كردم - تحقق پيدا نكرده. اين مسئله ايجاب ميكند كه ما در دورهى پنجسالهى اين برنامه تلاشمان را مضاعف كنيم، همتمان را مضاعف كنيم تا بتوانيم آن كمبودهاى قبلى را هم جبران كنيم.
البته ما در اعلام و ابلاغ سياستهاى اصل 44 يك هدف بزرگى را در نظر داشتيم و داريم كه بايد انشاءالله دنبال شود. طبق منطوق خود آن اصل، ما بايستى در زمينهى مالكيت دولت و فعاليت اقتصادى دولت تجديد نظر ميكرديم، و اين تجديد نظر انجام گرفت. با چه هدفى؟ با هدف ايجاد يك اقتصاد رقابتى با حضور بخش خصوصى و سرمايهى بخش خصوصى در عرصهى اقتصاد كشور. محاسبه كردند كه مبلغ مورد نياز براى سرمايهگذارى در اين پنج سال، سالى حدود 160 ميليارد دلار است. اين از عهدهى دولت برنمىآيد؛ حتماً بايستى بخش خصوصى وارد شود و همكارى كند؛ اين بايد تحقق پيدا كند.
در زمينهى اجراى سياستهاى اصل 44 كارهاى خوبى انجام گرفته، ليكن كافى نيست؛ بايستى تحرك بهترى انجام بگيرد. مسئله فقط اين نيست كه ما بنگاههاى اقتصادى را واگذار كنيم و بگوئيم واگذار شد، خودمان را خلاص كرديم؛ در كنار اين واگذارى، كارهاى ديگرى لازم است: بايستى بخش خصوصى توانمند بشود، بايد امكان مديريتِ خوب پيدا كند، نظارت براى جلوگيرى از سوءاستفاده بايد انجام بگيرد.
هميشه در كنار فعاليتهاى سالم، فعاليتهاى ناسالم هم وجود دارد. بنده چند سال است كه روى مفاسد اقتصادى تأكيد ميكنم. آن وقتى كه من اين مسئله را مطرح كردم، يك عدهاى به ما مراجعه ميكردند كه آقا شما روى مسئلهى مفاسد اقتصادى اينقدر تكيه ميكنيد، ممكن است فعالان اقتصادى ما را از ورود در عرصهى فعاليت اقتصادى بترساند. من گفتم بعكس، آنها را تشويق ميكند. اگر فعال اقتصادى كه ميخواهد نان حلال دربياورد و كار حلال و مطابق وجدان و شرع انجام بدهد، بداند كه دستگاه با افراد متخلف برخورد ميكند، او بيشتر تشويق ميشود. ما با مفسد مخالفيم، با ايجاد كنندهى مفسده مخالفيم، با سوءاستفاده كننده مخالفيم. فعال اقتصادى كه با وجود خودش، با فكرش، با پولش، با سرمايهگذارىاش، با كارآفرينىاش دارد به كشور كمك ميكند، بايد مورد تشويق و تقدير قرار بگيرد، و ميگيرد. بنابراين مبارزهى با مفاسد اقتصادى حتماً يك ركن اساسى كار است كه بايستى انجام بگيرد.
اينجا خوشبختانه همه يا اغلب وزراى اقتصادى و فعالان اقتصادى دولت در جلسه هستند. خب، مطالب نطق كنندگان را شنيدند؛ هم آن بخشهائى كه مثبتات را ذكر ميكرد، هم آن چيزهائى كه پيشنهادها را بيان ميكرد، كه حاكى از وجود نواقص بود. من خواهش ميكنم آنچه را كه شنيدند، با دقت مورد توجه قرار بدهند و روى آنها مداقه كنند. نگذاريم حرف گفته بشود و در همين جلسه هم تمام بشود. حالا اگرچه آقاى توكلى گله داشتند كه چرا منفىها را نگفتيد؛ اما چرا، وقتى پيشنهاد ميكنند كه اين كار انجام بگيرد، يعنى انجام نگرفته؛ بنابراين نشان دهندهى برخى از نواقص و مشكلات است. اگر به همين پيشنهادها توجه كنند، دقت بكنند، همين پيشنهادها به نظر من پيشنهادهاى خوبى بود و قابل بررسى است.
حرف در اين زمينه زياد است، من فقط دو سه تا توصيه ميكنم؛ بخشى توصيه به دستگاههاى مسئول دولتى است، بخشى هم عمومى است. اول، مسئلهى اجراى كامل سياستهاى حمايتى از بخش توليد است. توليد، اساس اقتصاد است؛ قائمهى اقتصاد در كشور است. در مسئلهى هدفمندى يارانهها و فعاليت عظيمى كه دولت در اين زمينه شروع كرده، حتماً حمايت از بخش توليد ملاحظه بشود؛ همچنان كه در قانون هم هست: آن 30 درصدى كه معين شده. البته بعضى از مسئولين دولتى كه با من صحبت كردند، معتقدند كه اين 30 درصد مورد نياز نيست. بعضى از فعالان اقتصادىِ توليدى هم گفتند كه ما احتياج نداريم؛ ما را به خودمان واگذار كنيد، خودمان خودمان را اداره ميكنيم. ممكن است در بعضى از بخشها اينجور باشد، ليكن به هر حال توليد احتياج دارد به كمك و حمايت دستگاه. سهم بخش توليد بايد داده بشود؛ بخصوص بعضى از بنگاههائى كه از تحريم صدمه ميخورند. بنگاههائى داريم كه اين تحريمها به طور مستقيم يا غير مستقيم به آنها صدمه ميزند، كه بايد از اين معنا استفاده بشود.
البته بخش خصوصى هم در اين زمينه وظائفى دارد: صرفهجوئى در مصرف انرژى، افزايش سطح بهرهورى، نوسازى ماشينآلات. بعضى از مسئولين دولتى پيش من گله كردند و گفتند صاحبان بعضى از صنايع به نوسازى ماشينآلات فرسوده و قديمىِ خودشان كه بازدهى كم و مصرف انرژى زيادى دارد، رغبتى نشان نميدهند؛ اگر چنانچه به آنها تسهيلات هم داده ميشود، براى اين به كار نميبرند. خب، بايد به اين مسئله توجه كرد. البته نظارت دولت هم در اين زمينه خيلى مهم است؛ يعنى در قبال حمايتى كه دولت ميكند، بايد نظارت هم بكند. تسهيلات داده بشود، آن مقدارى كه سهم توليد است؛ ليكن مراقبت بشود كه همان افرادى كه اشاره كردم - يعنى سوءاستفاده كنندگان و فرصتطلبان - از اين تسهيلات براى يك كار ديگر استفاده نكنند؛ كه اين اتفاق افتاده و اطلاع داريم، موارد گوناگونش گزارش شده. بايد با اين موارد برخورد قاطع انجام بگيرد تا توليد كنندهى سالم، صادق، علاقهمند به كار و مشتاق توليد بتواند كار خودش را انجام بدهد.
مسئلهى ديگر، واردات است؛ كه حالا اينجا هم اشاره شد، من هم بارها با مسئولين در زمينهى واردات صحبت كردم. البته هيچ كس با واردات مخالف نيست؛ تنظيم واردات لازم است، كنترل واردات لازم است. صرف اينكه ما نگذاريم بازار در يك فصلى - مثلاً فصل شب عيد - از فلان كالا خالى بماند، خيلى توجيه كاملى براى افزايش واردات نيست. حتماً بايستى در مسئلهى واردات ملاحظهى توليد داخلى بشود. البته گفته ميشود كه واردات به رقابتپذيرى توليد داخلى كمك ميكند؛ اگر واردات نباشد، توليدكنندهى داخلى به كيفيت يا به قيمت تمامشده اهميت نميدهد؛ واردات، او را به اين كار وادار ميكند. به نظر من اين خيلى منطق قوىاى نيست. در اين خصوص، با بعضى از مسئولين بحثهائى هم داشتيم.
در مسئلهى واردات، بالخصوص اشاره كنم به بخش كشاورزى. به اعتقاد من واردات محصولات كشاورزى خيلى توجيه قوىترى ميخواهد از آنچه كه امروز انسان مشاهده ميكند. ما در بخش كشاورزى توليدات ممتازى داريم. يكى از آقايان، اينجا دربارهى توليدات باغى گزارش دادند. كشور ما در اين زمينه، از لحاظ كيفيت، جزو ممتازان دنياست. ما بايد بتوانيم توليداتمان را افزايش بدهيم. اين محصولات باغى و محصولات زراعى را صادر كنيم تا دنيا ببينند در ايران چه خبر است؛ نه اينكه مثلاً از آمريكاى لاتين و از اينجا و آنجا مشابه آنها را كه از لحاظ كيفيت هم خيلى پائينترند، وارد كنيم. غرض، در اين مسئلهى واردات، من اين تأكيد را دارم.
مسئلهى ديگر هم مسئلهى صادرات است. البته دولت وظيفه دارد به صادرات و صادركننده كمك كند. خوشبختانه - همان طور كه يكى از آقايان گزارش دادند - صادرات غيرنفتى رشد خيلى خوبى داشته؛ بعد از اين هم رشد بيشترى خواهد داشت؛ انتظار هم داريم كه در آينده بتواند رشد متناسب خودش را داشته باشد؛ به طورى كه معادلهى صادرات و واردات حتماً مثبت باشد. ما بايد به اينجا برسيم و بتوانيم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بىنياز كنيم. يكى از بزرگترين بليات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلكه بليات عمومى كشور، وابستگى ما به درآمد نفت است.
من چند سال قبل از اين گفتم - البته آن وقت مسئولين دولتى از اين حرف هيچ استقبال نكردند - ما بايد به جائى برسيم كه اگر يك روزى به خاطر قضاياى سياسى، اقتضائات سياسى، يا اقتضائات اقتصادى در دنيا، اراده كرديم كه صادرات خودمان را مثلاً براى مدت پانزده روز يا يك ماه متوقف كنيم، بتوانيم. شما ببينيد اين كار چه قدرت عظيمى را براى يك كشور توليد كنندهى نفت به وجود مىآورد كه يك وقت اگر اراده كرد، بگويد آقا من از امروز تا بيست روز نفت صادر نميكنم. ببينيد چه حادثهاى در دنيا به وجود مىآيد. امروز ما نميتوانيم اين كار را بكنيم، چون به اين درآمد احتياج داريم. اگر يك روزى اقتصاد كشور از درآمد نفت و صادرات نفت بريده شود، اين توان را ملت ايران و نظام اسلامى در ايران به دست خواهد آورد؛ كه تأثيرگذارىاش در دنيا فوقالعاده است. ما بايد به اينجا برسيم. خب، اين حمايت ميخواهد؛ بايد از صادرات حمايت بشود.
از آن طرف هم خود بخش صادركنندگان و مسئولين اين كار وظائفى دارند. همين كشورهائى كه اشاره كردند صادرات عمدهى ما به اين كشورهاست، بازخورد سوء عمل بعضى از صادركنندگان، اينجا به ما ميرسد. ارسال جنس نامرغوب، جنس بد، بستهبندى نامطلوب، تأخير در رساندن، اينها بد است. آن شركتهائى در دنيا موفقند كه صد سال است، صد و پنجاه سال است دارند محصول توليد ميكنند و توانستهاند مشترى را راضى نگه دارند. فرض بفرمائيد يك شركت آلمانى يا يك شركت سوئيسى از صد و پنجاه سال، صد و شصت سال قبل دارد يك جنسى را توليد ميكند و ميفرستد و همچنان در كشور ما و كشورهاى ديگر مشترى دارد. چرا؟ چون از جنس راضى هستند؛ به وقت ميرسد، استحكام لازم را دارد، دوام لازم را دارد، زيبائى لازم را دارد، تنوع و تطور لازم را به تناسب پيشرفت زمان دارد. صادر كننده بايد اينها را ملاحظه كند. اين احتياج به يك فرهنگ دارد؛ فرهنگ حسن عمل در توليدى كه ميخواهد به خارج از كشور و خارج از مرزها برود.
مسئلهى مبارزه با فساد اقتصادى هم خيلى مهم است. البته متأسفانه هميشه اينجور است كه مفسد اقتصادى در مركز دولتى جاپا پيدا ميكند. يعنى يك كسى را پيدا ميكند كه به او كمك كند، به او پاس بدهد، تا او آبشار بزند. تا كسى در داخل حصار نباشد كه به آن متجاوز كمك كند، آن متجاوز نميتواند فساد اقتصادى بكند. لذا مسئولين دولتى موظفند نسبت به بُروز و نفوذ فساد اقتصادى در دستگاههاى دولتى بشدت حساس باشند. شما وقتى كه مثلاً در صنعت دامدارى كشور يك نمونهاى را پيدا كرديد كه نشان داد فلان بيمارى وارد اين مرغدارى شده، ديگر رحم نميكنيد؛ چون ميدانيد اگر چنانچه ملاحظه كرديد، ضايعات منحصر به اين چند هزار مرغ نخواهد بود؛ دامنهاش وسيع خواهد شد؛ لذا بىملاحظه نابود ميكنيد، محو ميكنيد. فساد اينجورى است. اگر يك جا احساس كرديد و ديديد در دستگاههاى دولتى - اين، مخاطبش مسئولين دولتى هستند - شائبهى فساد وجود دارد، نبايد هيچ ملاحظه بكنيد. اگر ملاحظه كرديد، اين مسئله خيلى سريع گسترش پيدا ميكند؛ چون بشدت واگيردار است. بيمارى فساد اقتصادى جزو آن بيمارىهاى واگيردارِ بسيار شديد و سريع است؛ لذا بايستى حتماً به اين مسئله توجه كرد.
يكى از چيزهائى هم كه خيلى لازم است، مسئلهى برنامهى جامع براى رشد بخش تعاون است؛ كه ما در همين سياستهاى اصل 44 روى مسئلهى تعاون تكيه كرديم و اين بايد انجام بگيرد. ما يك سياست جامع كاملى در زمينهى بخش تعاون لازم داريم. حالا همينى هم كه يكى از آقايان گفتند اصناف خرد بتوانند از تسهيلات بانكى استفاده كنند و چه و چه، در سايهى تعاون كاملاً امكانپذير است؛ يعنى بهترين راهش ايجاد تعاونىهاست؛ تعاونىهاى منطقى، معقول، قانونى، سالم و قوى. در اين صورت ميتوانند از امكانات و تسهيلات بهرهبردارى و استفاده كنند؛ و اين كار ميشود.
يك نكتهى اصلى ديگر همين است كه ما معرفى فرصتهاى سرمايهگذارى كشور به بخش خصوصى را بايستى جدى بگيريم. يعنى بايستى فعالان بخش خصوصى بدانند فرصتهاى سرمايهگذارى كجاهاست، كدامهاست؛ همه مطلع باشند، استفادههاى ويژهخوارانه نشود. محصور بودن اطلاعات، محدود بودن اطلاعات به بعضى از افراد، دون بعضى، موجب ويژهخوارىهاى عجيبى ميشود؛ كه گاهى ثروتهاى بادآوردهى يكشبه را براى افرادى كه سوء استفادهچى هستند، فراهم ميكند؛ به خاطر اينكه اطلاع دارند كه بناست فلان كالا بيايد، فلان كالا توليد بشود، فلان كالا جلويش گرفته بشود، قيمت فلان كالا بالا برود يا پائين بيايد، يا فلان قانون تصويب بشود. اينهائى كه مطلعند، سوءاستفاده ميكنند. اطلاعات بايد عمومى بشود. بايد شفافسازى اطلاعات صورت بگيرد. البته اين در دولتهاى قبل مطرح بود، در دولت نهم و دهم هم فعاليتهائى انجام گرفته؛ ليكن كافى نيست. بايستى در اين زمينه كار بيشترى انجام بگيرد.
خب، من نكات ديگرى هم اينجا يادداشت كردهام كه ديگر چون تقريباً وقت اذان است، از آنها ميگذرم. اميدوارم انشاءالله اين جلسه موجب اين بشود كه آن كسانى كه در دلشان عشق به كشور و ملت و نظام جمهورى اسلامى و آيندهى اين ملت هست، در عرصهى فعاليت اقتصادى حضور خودشان را جدىتر كنند؛ انشاءالله فعاليت را هوشمندانه و هدفدار مضاعف كنند. اين شعار «همت مضاعف و كار مضاعف» كه سال گذشته عرض كرديم، امسال هم بايد در كنار مسئلهى «جهاد اقتصادى» مورد توجه قرار بگيرد. انشاءالله همه تلاش كنند، همه كار كنند. آيندهى كشور، آيندهى خوبى است. ظرفيتهاى كشور، ظرفيتهاى فوقالعاده و بىنظيرى است. الحمدلله دلهاى خوب، ايمانهاى خوب، همتهاى خوب، دستهاى تواناى خوب، چشمهاى بيناى خوب در كشور فراوان است. اين كشور شأنش خيلى بالاتر از اين است كه به عنوان يك كشور درجهى دوم در دنيا محسوب شود. اين كشور بايد در سطح بالاى كشورها و ملتها قرار داشته باشد. سابقهى تاريخى ما، ميراث فرهنگى ما، توانائىهاى مردمى ما، ظرفيتهاى طبيعى ما، همه به ما اين را املاء و ديكته ميكنند. ما بايستى اينجورى حركت كنيم و انشاءالله به اينجاها برسيم و به اميد خدا خواهيم رسيد.
والسّلام عليكم و رحمةالله
نظرات شما عزیزان: